روانشناسی معامله گری

روانشناسی ترید

هنگام معامله در بازارهای مالی، شما کنترلی بر بازار ندارید؛ پس باید روی خودتان تسلط پیدا کنید. راز افراد موفق در بازار سرمایه همین است: آن‌ها به‌جای تلاش برای کنترل بازار، برای تسلط بر خودشان تلاش می‌کنند
روانشناسی ترید یکی از اصول مهمی است که هر معامله‌گری باید به آن توجه داشته باشد. درواقع به‌گفته بسیاری از معامله‌گران مطرح جهان، در معامله موفق، تنها ۲۰ درصد از فرایند به سبک معاملاتی مناسب و کارامد مربوط است و ۸۰ درصد دیگر به پیروی از اصول صحیح روان‌شناسی معامله ربط پیدا می‌کند. با وجود این اهمیت بسیار زیاد، کمتر کسی است که به اصول روان‌شناسی در معامله بها بدهد
متأسفانه یکی از ضعف‌های بزرگ در بین معامله‌گران خُرد در ایران پیروی‌نکردن از اصول صحیح روانشناسی ترید در معامله است که باعث تحمیل ضرر‌های هنگفت به معامله‌گران می‌شود

تعیین اهداف

پیش از ورود به بازار سرمایه، باید اهداف خود را مشخص کنید. قصد شما از ورود به بازار سرمایه چیست؟ عده‌ای برای حفظ سرمایه وارد بازار شده‌اند؛ و عده‌ای به‌دنبال تغییر شغل هستند و می‌خواهند به‌جای شغل کارمندی معامله‌گری در بازار سرمایه را امتحان کنند؛ و عده‌ای قصد دارند درکنار شغل اصلی خود، با معامله در بازار سرمایه نیز درآمد کسب کنند
ضررها را دوست داشته باشید
شاید در نگاه اول، این توصیه ساده‌لوحانه به‌نظر برسد و تصور کنید قصد ما طبیعی جلوه‌دادن ریزش‌های بازار است. بااین‌حال، چه بخواهید و چه نخواهید، ضرر یکی از دوستان شما در تبدیل به معامله‌گر موفق است. ضررکردن نباید موجب رنجش شما شود؛ البته هیچ‌کس از ضررکردن خوشحال نخواهد شد. باید توجه کنید که شما برای پیشرفت در بازارهای مالی نیازمند تجربه هستید و هیچ تجربه‌ای مانند تجربه تلخ ازدست‌دادن پول نمی‌تواند به شما کمک کند. زمانی‌که سود کسب می‌کنید، هرگز به‌دنبال بهبود روش معامله‌گری خود نیستید؛ ولی باید هنگام معامله توجه کنید طوری معامله کنید که ضررهای زیاد به شما آسیب خاصی نزند. نکته دیگر اینکه ارزش و بهای این تجربه کاملا به خود شما بستگی دارد. اگر هنگامی‌که ضرر کردید علل این ضررها را بررسی نکنید، درواقع، فقط ضرر کرده و از این ضررها هیچ اندوخته‌ای کسب نکرده‌اید. سپس دوباره معامله می‌کنید و دوباره همان اشتباه و بازهم ضرر بیشتری می‌بینید. درحقیقت، پولی که شما از دست داده‌اید، در جیب معامله‌گرانی است که قبلا از ضررهای خود درس گرفته و روش معامله‌گری خود را بهبود بخشیده‌اند

در بازارهای مالی شیوه‌ی آموزشی بهتر و سریع‌تری از ضررکردن وجود ندارد

معامله‌گر موفق با ضررده‌بودن بعضی معاملات کنار می‌آید و قبول می‌کند که گاهی معامله ضررده خواهد بود؛ اما معامله‌گر ناموفق هنگامی‌که معامله وارد ضرر می‌شود، همواره به امید این باقی خواهد ماند که جهت حرکت بازار تغییر خواهد کرد و به سودآوری خواهد رسید. اکثر افراد این واقعیت ساده را که معاملات گاهی ضررده خواهد بود، به بدترین شکل ممکن یاد می‌گیرند و پیش از اینکه به این درک برسند، پول زیادی را از دست داده‌اند
مارک داگلاس، نویسنده کتاب «معامله‌گر منضبط» می‌گوید:

معامله‌های زیان‌ده را به‌محض درک زیان‌ده‌بودن متوقف کنید، پیش از آنکه خسارت جبران‌ناپذیری به شما بزند

از قوانین خود تخطی نکنید

هیچ‌چیز به‌اندازه تخطی از روش و سبک و قوانین معاملاتی به شما آسیب نمی‌زند؛ خصوصا اگر این تخطی برایتان سودآور نیز باشد. عده‌ای می‌گویند قوانین برای این ایجاد شده‌اند که شکسته شوند؛ اما در بازارهای مالی این توصیه می‌تواند به‌سرعت شما را به نابود بکشاند. نظم و انضباط در بازارهای مالی حرف اول را می‌زند. البته تمام معامله‌گران در طول زندگی‌شان حداقل یک‌بار با این دوراهی مواجه شده‌اند که آیا از قوانین تخطی کنند یا به سبک خود پایبند بمانند؟ جوابی که در این مواقع داده می‌شود، مرز میان معامله‌گر موفق و ناموفق را تعیین می‌کند

از معامله‌های انتقامی بپرهیزید

معامله‌گران، تنها به یک دلیل دست به معامله انتقام‌جویانه می‌زنند و آن هم مقصردانستن بازار است. بسیاری از معامله‌گران پس از کسب ضرری اندک در معامله، فورا برای جبران آن دست به معامله‌ای دیگر می‌زنند. در چنین مواقعی، بسیار کم پیش می‌آید که معامله جدید سودآور باشد و این با قوانین روانشناسی ترید یکی نیستند

اگر شما زمان کافی برای بررسی معامله زیان‌ده اختصاص ندهید، درواقع دوبار ضرر کرده‌اید: بار اول، زیان ناشی از معامله اول و بررسی‌نکردن ضعف‌ها و دلیل‌های اشتباه در معامله که به ازدست‌رفتن تجربه‌ای ارزشمند منتهی می‌شود؛ بار دوم، زیان ناشی از معامله‌ای بی‌برنامه که در نهایت به خسارتی مضاعف برایتان تمام می‌شود.

مارک داگلاس دراین‌باره می‌گوید:

بازار نمی‌تواند چیزی از شما بگیرد؛ مگر آنکه خود اجازه دهید. وقتی پولی را از دست می‌دهید یا بیشتر از حد ریسک خود متضرر می شوید، گ درواقع پول خود را به معامله‌گری دیگر داده‌اید. درنهایت و به هر شکل ممکن، با حس انتقام‌جویی‌تان، پدیدآورنده دشمنی می‌شوید و آن دشمن را رودرروی خود قرار می‌دهید. اگر فردی هستید که پول خود را به بازار تقدیم کرده است؛ پس، همانی هستید که خود اجازه این کار را به بازار داده‌اید و مسئولیتش فقط پای خودتان است. اگر شما از دست خود عصبانی هستید که چرا اجازه دادم آخرین معامله‌ام این‌گونه شود، با اینکه بازار اکنون فرصتی دیگر را مقابل پای شما قرار می‌دهد، بازهم راضی نمی‌شوید. از دید روان‌شناسی، شما فرصت به‌دست‌آمده جدید برای کسب سود را رد می‌کنید، به‌دلیل اینکه هنوز واقعیت آخرین معامله را کاملا نپذیرفته و هضم نکرده‌اید. در این صورت، با انکار این فرصت جدید، خود را به‌خاطر اشتباه اخیر مجازات می‌کنید. درواقع، نه‌تنها به بازار برنگشته‌اید، بلکه با حس انتقام‌جویی زاده‌شده در خود اجازه می‌دهید که افکارتان به گذشته برگردد و دوباره در همان شرایط قرار گیرد

مواظب ترس و طمع در روانشناسی ترید باشید

ترس و طمع دو دشمن اصلی انجام معاملات هدفمند و روانشناسی ترید هستند. بازارهای مالی ظرفیت سودآوری و درعین‌حال زیان‌رسانی درخورتوجهی دارند. هنگامی که فردی یک‌میلیون تومان سود می‌کند، انتظار دارد بلافاصله یک‌میلیون تومان دیگر نیز سود کند و سپس یک میلیون تومان دیگر و… . این طمع مدام افزایش پیدا می‌کند و اجازه تمرکز را از فرد می‌گیرد. باید توجه کنید که معامله شما قرار نیست برایتاندخانه‌ای بخرد یا اجاره‌بهای شما را بپردازد. معامله فقژ قرار است در جهت حرکت بازار حرکت کند و هیچ ارتباطی به نیازهای شما ندارد.

نقطه مقابل طمع، ترس است. اصل مهمی در دنیای بازارهای مالی و روانشناسی ترید وجود دارد: معامله‌گران تازه‌کار در بدترین زمان ممکن وارد بازار می‌شوند. این موضوع دو مسئله به‌همراه دارد: ۱. بدبینی عموم مردم به بازارهای مالی؛ ۲. زیان هنگفت این معامله‌گران. چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟ هنگامی‌که بازارهای مالی حباب‌وار رشد می‌کند، در مردم احساس ترس از‌دست‌دادن یا FOMO ایجاد می‌شود. آن‌ها همواره بین دو ترس سرگردان‌اند: ۱. هر لحظه در حال ازدست‌دادن فرصت هستند؛ ۲. ممکن است دیگر برای ورود دیر شده باشد. بااین‌حال، عده‌ای هستند که به ترس خود غلبه می‌کنند و وارد میدان می‌شوند.

این معامله‌گران تازه‌وارد متوجه نیستند که در حال خرید زیان‌های افراد باتجربه هستند. سپس، قیمت‌ها از سقف خود شروع به ریزش می‌کند و معامله‌گران تازه‌وارد را در خود غرق می‌کند.

نتیجه گیری

اگر بخواهم ده سال فعالیت خود را در مارکت در یک جمله بگویم ؛ این است که در مارکت باید مانند یک ربات عمل کنید و از احساسات خود هنگام و پس و پیش معامله صرف نظر کنید تا بتوانید معاملات برنده ای داشته باشید

موفق و پیروز باشید